سلام ِ نمی دونم چندم.
توی مطلب دومم نوشته بودم که با وجود تشکیل وبلاگ اما هنوز نمی دونم درباره ی چی می خوام بنویسم، هنوز هم نمی دونم،یعنی دنبالش رفتم اما پیدا نکردم.
هفته ی پیش توی فرهنگسرای شهری که توش زندگی می کنم یه جلسه بود(البته هفتگیه و من هم شرکت می کنم) که جلسه ی اولش بود ، اول بحث با تفاوت فرهنگ مشرق زمین و مغرب زمین شروع شد بعد کم کم به دین و سیاست هم کشیده شد.
نظرات و حرفها خیلی جالب و گاهی کاملاً ضد هم بودند، من و دوستم هم توی بحث شرکت داشتیم ، تقریباً با بقیه تئی یک جهت بودیم تا جایی که موضوع سکولاریسم اومد وسط،دو سه نفر بودند که به شدت از سکولار دفاع می کردند و من و دوستم از سیاست ما عین دیانت ماست ودیانت ما عین سیاست ما دفاع می کردیم ، البته به شدت !!
خلاصه دردسرتون ندم بحث بالا گرفت و جونم براتون بگه که داشت کار به کتک وکتک کاری می کشید که رئیس جلسه با زنگی تمام بحث رو یه طرف دیگه هل داد،اما ما این وسط از لطف دوستان بی نصیب نموندیم و ما رو به نام نامی دگماتیسم مفتخر کردند.(برای اطلاع بیشتر دگماتیسم در لغت یعنی ادعای چیزی بدون اثبات).البته وضع ظاهری ما در نائل آمدن به این افتخار بی تاثیر نبود(فقط من و دوستم توی اون جلسه چادر سرمون بود).
واقعاً چرا یه سری به قول خودشون مدرن و منورالفکر به خودشون همچین اجازه ای میدن که به اعتقادات بقبه توهین کنن؟؟ مگه ما تو یه کشور مسلمان و البته آزاد زندگی نمی کنیم؟؟پس چرا به ما که از دینمون حمایت کردیم توهین شد؟؟
چراااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟