توی باغ پر گل عشق
زیر آسمون غمگین
نهال عشق من و تو
ریشه کرد توی زمین
روی صحنه ی صداقت
زیر بارون محبت
زیربوسه های خورشید
آروم آروم ریشه می کرد
اولش فقط نهال بود
یه نهال از جنس خوبی
یه نهال با برگای مهر
که گلاش بود رنگ پاکی
ولی یه روز توی این باغ
علف هرزه ای رویید
علفی که رنگ غم داشت
ولی شادمانه رویید
ولی تو دلت براش سوخت
اسم اون بازم یادت رفت
اونو جا دادی کنارت
بهش سر پناهی دادی
اونم خیلی خوب یادت داد
که نقاش کینه باشی
روزا پشت هم گذشتن
تو بدی رو پیشه کردی
مهربونی ها رو کشتی
به جاش تخم کینه کاشتی
گذاشتی اون دیو بدذات
اون علف هرزه ی زشت
اون خدای تیرگی ها
پیش ما بازم بمونه
بمونه تا که بسازه
یه دیوار از جنس نفرت
یه دیوار بین من وتو
که دیگه نریزه هیچ وقت